عشقت پلنگ وحشی آدم شکار کن

عشقت پلنگ وحشی آدم شکار کن

چشمت رمیده آهوی دایم فرار کن

 

گیسوی عنبرین تو سنبل به باد ده

ابروی خنجرین تو گُل تارومار کن

 

اخم تو دی کنندۀ اردیبهشت ماه

لبخند جان فزات زمستان بهار کن

 

بردی زدل قرارو قرار اینچنین نبود

ای دلبر فراری دل بی قرار کن

 

با دل شبی بساز و نکن فکر اعتبار

ای نام نیک، یک شبه بی اعتبار کن

 

                                                                 محمدرضا تهماسبی

هوشنگ ابتهاج

 

در 6 اسفند 1306 در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه‌ها منتشر کرد. وی مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران به کار اشتغال داشت.

منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانۀ ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده است. این خانه قدمت چندانی ندارد اما از آنجاکه در زمان سکونت سایه، در آن محفل ادبی بزرگان شعر و موسیقی و محل نشست های آنها بوده است دارای ارزش فرهنگی بسیار بالایی است.


او در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعر خوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز می­پردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامۀ معروف خود (از پاریز تاپاریس ) استقبال بی نظیر شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح می­دهدومی­نویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمی­کرده است که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.


ابتهاج از سال۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامۀ گل­ها در رادیو ایران (پس از کناره­گیری (داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامۀ موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌های او توسط موسیقی‌دانان ایرانی اجرا شده‌است.تصنیف خاطره انگیز « تو ای پری کجایی » از اشعار وی است. سایه بعد از حادثۀ ميدان ژاله (۱۷ شهريور۱۳۵۷) به نشانۀ اعتراض از راديو استعفا داد.

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. او سال­های زیادی را صرف پژوهش وحافظ شناسی کرده و این کتاب حاصل تمام آن زحمت­هاست که سایه در مقدمه، آن را به همسرش پیشکش کرده است.

سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

ابتهاج در سال 1325 مجموعهٔ « نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است که در قالب چهارپاره‌است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی، عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ « سیاه مشق » با آنکه پس از « سراب » منتشر شد، شعرهای سال­های 1325 تا 1329 شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او از بهترین غزل‌های این دوران به شمار می‌رود.

سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر خود که حاصل سال‌های پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است به شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ « چند برگ از یلدا » راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

 

در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از: باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرایی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر توده‌ای به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.

 

ویژگی اشعار

غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه می‌گوید: « در غزل فارسی معاصر، شعرهای سایه ( هوشنگ ابتهاج ) در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوش‌ترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگی­های شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزل­های برجستهٔ اوست: «  دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر. »

اشعار نو او نیز دارای درون‌مایه‌ای تازه و ابتکاری است؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درون‌مایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی به بار آورده‌است.

در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشته‌اند انجام داده‌اند که در این بین نام‌هایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم می‌خورد.

 

ابتهاج در جوانی دلباختۀ دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایۀ اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.

 

 آثار:

 مجوعه‌های شعری

نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵
سراب، ۱۳۳۰
سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲
شبگیر، مرداد ۱۳۳۲
زمین، دی ۱۳۳۴
چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴
یادنامه، مهر ۱۳۴۸ (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰
یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰
حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)

 

نمونۀ اشعار:

 

آواز بلند

 

 وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب­های جدایی


بزم تو مرا می­طلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی


تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانۀ پرواز بود مرغ هوایی


با شوق سرانگشت تو لبریز نواهاست
تا خود به کنارت چه کند چنگ نوایی


عمری ست که ما منتظر باد صباییم
تا بو که چه پیغام دهد باد صبایی


ای وای بر آن گوش که بس نغمۀ این نای
بشنید و نشد آگه از اندیشۀ نایی


افسوس بر آن چشم که با پرتو صد شمع
در آینه ات دید و ندانست کجایی


آواز بلندی تو و کس نشنودت باز
بیرونی ازین پردۀ تنگ شنوایی


در آینه بندان پریخانۀ چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی


بینی که دری از تو به روی توگشایند
هر در که براین خانۀ آیینه گشایی


چون سایه مرا تنگ در آغوش گرفته ست
خوش باد مرا صحبت این یار سرایی

 

***

 

بهانه

 

 ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

 

آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه ی شبانه از توست

 

من انده خویش را ندانم

این گریه ی بی بهانه از توست

 

ای آتش جان پاکبازان

در خرمن من زبانه از توست

 

افسون شده ی تو را زبان نیست

ور هست همه فسانه از توست

 

کشتی مرا چه بیم دریا ؟

طوفان ز تو و کرانه از توست

 

گر باده دهی و گرنه ، غم نیست

مست از تو ، شرابخانه از توست

 

می را چه اثر به پیش چشمت ؟

کاین مستی شادمانه از توست

 

پیش تو چه توسنی کند عقل ؟

رام است که تازیانه از توست

 

من می گذرم خموش و گمنام

آوازه ی جاودانه از توست

 

چون سایه مرا ز خاک برگیر

کاینجا سر و آستانه از توست

 

منابع:

 

  • ستایشگر، مهدی، نام نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد سوم، چاپ اول، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶  .
  • گیلان در قلمرو شعر و ادب، ابراهیم فخرایی.
  • شعر معاصر ایران از بهار تا شهریار، حسنعلی محمدی، ناشر: مؤلف/ صد شاعر، خسرو شافعی.

چند شعر از وحید عیدگاه

 

عاقبت گریه­ام هلاک خودم بود

 

عاقبت گریه­ام هلاک خودم بود

ریختن جرعه­ای به خاک خودم بود

 

گفتم اگر عشق اتش است بسوزم

درد تو را داشتم چه باک خودم بود

 

زلزله­ای در گرفت و چشم گشودم

آنچه فروریخت عشق پاک خودم بود

 

تلخ­ترین عاشقانه­ای که شنیدم

قصۀ اندوه دردناک خودم بود

 

آه که در گور هرچه آه کشیدم

مایۀ تاریکی مغاک خودم بود

 

آنکه سر فتنه را گشود تو بودی

من که از اول سرم به لاک خودم بود

 

***

 

وخواست با تو بماند سفر اجازه نداد

وخواست با تو بماند سفر اجازه نداد
قضا کـــنار می‌آمــد قدر اجــازه نداد

 

پرنده خواست اجاره نشين شود تا شوق
عيال وار بماند ســــــفر اجازه نداد

 

به قلۀ تو دوگز راه داشت کوه نورد
رسيد بهمن از آن بيشتر اجازه نداد

 

تو ماه بودی و او حوض شب نشين حياط
دلش تپيد وضوی سحر اجازه نداد

 

و خواست دوست‌بدارد‌تو را به شکل گُلی
نيازهای حقير بشــر اجازه نداد

 

***

 

دوست دارم که بخوانی غزل ایجاد کنی

 

دوست دارم که بخوانی غزل ایجاد کنی

میل دارم که بخندی عسل ایجاد کنی

 

روی دشت تنت این بار که می­آیی هم

زلف بندازی و کوه و کتل ایجاد کنی

 

اولی دینم و بعداً دلم اصلا تو بگو

مایلی توی کدامش خلل ایجاد کنی

 

خوش ندارم که به دنیا بنمائی رخ را

ناگهان شورش بین الملل ایجاد کنی

 

یا که آغاز کنی زلزله ی هجرت را

باز هم روی دل من گسل ایجاد کنی

 

***

 

آبان

 

از ماه‌ها يک ماه چون آبان من نيست

چون برگ‌ريزان‌های بی‌پايان من نيست

 

در پرسه‌زاران خزان از ره‌سپاران

آوارهی چون روح سرگردان من نيست

 

چون سايه‌ای ساينده‌ام بر پيكر شهر

يک كوچه‌اش بی صيقل سوهان من نيست

 

جز كوبۀ باران به چترم بانگِ سازی

هم‌ساز با آهنگ اندوهان من نيست

 

می­بارد و می‌خوانم و از هم‌زبانان

جز ناودان بی‌زبان هم‌خوان من نيست

 

آبان و شعرانگيزی‌اش يادآور توست

از او چه حسرت‌ها كه در ديوان من نيست

 

بايد ازو عكسی بگيرم يادگاری

يك هفته ديگر بيشتر مهمان من نيست

 

با شوق آبش می­دهم هرروز هرچند

چيزی به غير از خاک در گلدان من نيست

 

 

 

 

نوروز 1392 سفرۀ هفت سین غزل زندگی

دوستان عزیز روی لینک زیر کلیک کنید تا باهم به پیشواز نوروز 1392 برویم.

http://www.7seen.com/