گفته بودی سری به هم بزنیم
آه همسایه آمدم بزنیم
هر چه غیر از صداقت و عشق است
بیگمان روی آن قلم بزنیم
حرفی از ابتدای شادیها
حرفی از انتهای غم بزنیم
دل ازین آسمان هفته بشوی
تا پری در هوای هم بزنیم
آه همسایه چشمهای تو کو؟
تا در اندوه آن قدم بزنیم
گفته بودی سری به هم بزنیم
آه همسایه آمدم بزنیم؟
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 11:40 توسط مریم فرحناکیان
|
تا این غزل شبیه غزلهای من شود